یادداشتهای کوتاه (5): تلهیِ انتقال تکنولوژی- قسمت دوم

در ادامه مقدمهای که در یادداشت قبلی با عنوان “تلهیِ انتقال تکنولوژی” نوشته و به اشتراک گذاشتم، در چند یادداشت آتی میخواهم به ابعاد مختلف این مفهوم پرکاربرد و به عقیدهیِ خودم فریبنده بپردازم.
اولین سوالی که باید پاسخ آن را پیدا کنیم این است که انتقال تکنولوژی چی هست و چی نیست؟
نمیدانم واژه انتقال تکنولوژی (یا فناوری) از چه زمانی وارد ادبیات مدیریتی در کشور ما شد اما از همان ابتدا یک بردداشت اشتباه را به همراه خود وارد فضای سیاستگذاری صنعتی و در ادامه حوزه سیاست علم و فناوری ِایران کرده است. این بردداشت اشتباه در مورد منبع فناوری است که عمدتاً یک منبع خارجی در نظر گرفته شده است. یعنی هر وقت از عبارت انتقال تکنولوژی استفاده میشود، منظور گوینده، انتقال تکنولوژی از یک کشور خارجی و غالباً غربی است (البته بعدها شرق آسیا هم به آن اضافه شد).
در دو دههیِ اخیر من هر چه در تعامل با کارشناسان کشورهای دیگر دقیق شدم چنین برداشتی از مفهوم انتقال تکنولوژی در دنیا وجود ندارد. مثلاً ما در یک دورهای که حدود 10 سال پیش در یک سازمانی چینی (STTE) گذراندیم که کار اصلیاش انتقال فناوری بود، اساساً انتقال تکنولوژی از یک منبع داخلی به یک شرکت چینی مد نظر بود و انتقال تکنولوژی از خارج یک بحث حاشیهای بود. یا در مجموعههای فعال در زمینه انتقال فناوری در #کرهجنوبی و #ژاپن در حوزه فناوری نانو هم تلاش اصلی آن بود که فناوری از موسسات تحقیقاتی که اغلب از بودجه عمومی و دولتی استفاده میکردند، به شرکتهای بزرگ صنعتی مثل سامسونگ، الجی و تویوتا منتقل شود.
شاید گفته شود که این کشورها هم در دورهای فناوری را از منابع خارجی گرفتهاند و حالا به مرحلهای رسیدهاند که خود به منبع تکنولوژی تبدیل شدهاند، این حرف اگرچه درست است اما در پاسخ باید گفت که اولاً؛ رویکرد آنها در دورههای قبلی هم در زمینه انتقال تکنولوژی با ما متفاوت بوده است که به شرط حیات به آن خواهیم پرداخت. ثانیاً؛ اینجا بحث ما در مورد مفهوم انتقال تکنولوژی است که صرفاً آن را نباید انتقال از یک منبع فناوری خارجی دید و لااقل الان که کشور از نظر فناوری نسبت به دو دههِیِ قبل رشد چشمگیری داشته است باید این تصور و تعریف از انتقال تکنولوژی در کشور اصلاح شود و بیشتر تلاش بر این باشد که مسیر ورود توانمندیهای فناورانه داخلی به صنایع کشور هموار شود.
براساس ادبیات هم حداقل سه نوع انتقال فناوری را میتوان برای کشورهایی مثل ایران در نظر گرفت؛ 1) انتقال فناوری از خارج به داخل، 2) انتقال فناوری از یک منبع داخلی (شرکت/موسسه داخلی دارنده فناوری) به یک بنگاه داخلی و 3) انتقال فناوری از داخل به خارج (صادرات فناوری در قالب ماشینآلات یا دانش فنی و پتنت).
نتیجه عملی برداشت اشتباه در مورد منبع تکنولوژی در بحث انتقال تکنولوژی در کشور چیست؟
– با وجود اینکه کشور در دو دههِیِ گذشته پیشرفتهای چشمگیری در حوزه فناوریهای نوظهور داشته است، برخی مجموعهها همچنان به دنبال انتقال فناوری از کشورهای دیگر به همان روشهای سنتی است و وقتی گفته میشود که روش انتقال فناوری باید با توجه شرایط جدید کشور بازطراحی شود و قبل از هر انتقال تکنولوژی باید بررسی دقیقی در مورد توانمندیهای داخلی در آن حوزه شود و از آنها به عنوان پایهای برای انتقال فناوری از خارج (آن هم در صورت لزوم) استفاده شود، اعتنایی به این مسئله نمیشود.
– در هر قانون یا سندی از اسناد بالادستی کشور و یا هر قرارداد مهمی در حوزههایی مثل نفت، خودور و دارو که صحبت از انتقال تکنولوژی میشود، منظور انتقال از یک کشور خارجی است و معمولاً ارتباطی بین آن و توانمندیهای فناورانه داخلی برقرار نمیشود و این مسئله خواسته یا ناخواسته منجر به تضعیف اعتماد به نفس صنعتی و فناورانه کشور میشود.
این قصه ادامه دارد به شرط حیات …
پایان قسمت دوم
رضا اسدیفرد- 3 شهریور 1399