یادداشتهای کوتاه (4): تلهیِ انتقال تکنولوژی- قسمت اول

از حدود 20 سال پیش وقتی که از دوره کارشناسی مهندسی متالورژی دانشگاه صنعتی شریف (در سال 1379) فارغالتحصیل و مشغول به کار شدم، شاید با هیچ واژه و عبارتی به اندازه “انتقال تکنولوژی” در عرصه عمل و نظر سر و کار نداشتهام.
حدود 4 سال در شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران (ایتان) مشغول خواندن کتابها و مقالات متعدد در مورد تجارب کشورهای مختلف مثل ژاپن، کرهجنوبی، مالزی و تایوان در زمینه توسعه صنعتی و اقتصادی بودیم که بخش مهمی از آن به نحوهیِ استفادهیِ آنها از فناوریهای توسعه یافته در غرب و پرکردن شکاف فناوری خود با جهان پیشرفته (Catch-up) اختصاص داشت.
وقتی تصمیم گرفتم برای دوره دکترا از مهندسی به مدیریت تکنولوژی تغییر رشته بدهم، در سال 1385 در دانشگاه علامه در گرایش انتقال تکنولوژی پذیرفته شدم و بالتبع با مباحث انتقال تکنولوژی با عمق نظری بیشتری درگیر شدم. یک ویژگی جالب دوره دکترای ما که اولین دوره دکترای مدیریت تکنولوژی در کشور بود، استفاده از اساتید خارجی و یا اساتید ایرانی مقیم خارج از کشورهای مختلف از جمله کانادا، ژاپن، انگلیس و سوئد بود، چون هنوز متخصص این رشته در کشور وجود نداشت. این اساتید دانش خوبی را در مورد مباحث مختلف سیاستگذاری و مدیریت تکنولوژی از جمله انتقال تکنولوژی از سایر نقاط جهان در اختیار ما قرار دادند.
سال 1390 که تازه دوره دکترا را به اتمام رسانده بودم، معاون صنعت و بازار ستاد توسعه فناوری نانو شدم و شاید مهمترین دغدغهی مجموعه تحت مدیریتام انتقال فناوری از محل شکلگیری و توسعهیِ آن یعنی دانشگاهها و استارتآپهای فناوری-محور به شرکتهای صنعتی بوده است. حاصل این تلاشها حدود 200 پروژه موفق انتقال تکنولوژی بوده است. همچنین در این مدت سفرهای متعددی به کشورهای مختلف به ویژه شرق آسیا داشته و از موسسات مختلف مرتبط با توسعهیِ فناوری در این کشورها بازدید کردهام.
شاید سوال کنید که هدف از بیان این مقدمهِیِ طولانی چیست؟ یکی از دوستان از من سوالی پرسید که از بین دو روش انتقال تکنولوژی از خارج و توسعهیِ درونزای فناوری کدام برای ایران امروز مناسب است؟
وقتی به پاسخ این سوال فکر میکردم، دیدم بسیاری از نکاتی که به آن باور دارم با دیدگاه سنتی موجود در بین سیاستگذاران و مدیران صنعتی کشور متفاوت و یا حتی مخالف است. لذا پیش از طرح آنها، بهتر دیدم معرفی مختصری از عقبه کاری و تحصیلی خودم به کسانی که از نزدیک با بنده آشنایی ندارند بدهم تا اگر حرفهای متفاوتی زدم برخی نگویند که با ادبیات موضوع آشنا نیستم و یا انتقال تکنولوژی را در مقالهها خواندهام و درک عملیاتی از موضوع ندارم.
خلاصه کلام اینکه؛ اگر چه خودم را متخصص انتقال تکنولوژی نمیدانم اما در حد تاریخچهای که شرح آن گذشت، میتوانم به عنوان یک کارشناس، دیدگاههای مختلف در این حوزه را تحلیل کرده و نظر خود را با دوستان به اشتراک بگذارم.
پس با احترام به همه نظرات مخالف، انشاا… در یادداشتهای بعدی در مورد انتقال تکنولوژی و تلهای که با این عبارت کشورمان سالهاست گرفتار آن شده است، صحبت خواهم کرد به شرط حیات …
پایان قسمت اول
رضا اسدیفرد- 31 مرداد 1399