تجربیات توسعه کشورها (1): لوکوموتیوهای توسعه ژاپن و کرهجنوبی

یک موضوع برجسته که در تجربه توسعه صنعتی هر دو کشور ژاپن و کرهجنوبی دیده میشود نقش شرکتهای بزرگ به مثابه لوکوموتیو صنعت است. در ژاپن به آنها کیرتسو گفته میشود و سونی، تویوتا، میتوبیشی، هیتاچی برخی از آنها هستند. در کرهجنوبی به آنها چائبول میگویند و سامسونگ، هیوندایی، الجی و اسکی برخی از آنها هستند. من در طول تعامل با نهادهای دولتی این کشورها به ویژه کره جنوبی به چند نکته در مورد رویکرد دولت به این شرکت ها رسیدم.
1- دولت نسبت به این شرکتها بیتفاوت نیست و آنها را به عنوان سرداران اقتصادی و لوکوتیوهای توسعه میبیند و نسبت به آنها هم نقش حمایتی دارد و هم نقش تنظیمگیری.
2- دولت حمایتهای خود را در جاهایی (مثل توسعه فناوری) انجام میدهد که اولا باعث تنبل شدن این شرکتها (مثل آنچه ما در مورد شرکتهای خودوری داریم) نشود و ثانیا باعث رقابتپذیری جهانی آنها شود.
3- یک موسسه دولتی در کره به نام KEIT را بازدید کردم که رسالت خود را صیانت از رقابتپذیری صنایع کره در 100 محصول صادراتی کره میدانست. مدل این موسسه مدیریت پروژهای بود و مثلاً برای نسل جدید نمایشگرها با فناوری گرافن، دهها پروژه با بودجه دولتی داشت که به موسسات پژوهشی غالبا دولتی سفارش داده میشد و وقتی به پروتوتایپ میرسید شرکتهایی مثل سامسونگ و الجی میتوانستند با هزینه خیلی کم آنها را گرفته و تحقیق و توسعه تکمیلی انجام دهند و به محصول نهایی تبدیل کنند.
4- در کنار این حمایتها تنظیم رقابت بین این شرکتها کار مهم دولتهای این کشورهاست گاهی حتی اجازه نمیدهند روی یک حوزه صنعتی بیش از دو یا سه شرکت کار کنند و گاهی فراتر از این رفته برخی از شرکتها را مجبور به ادغام کردهاند.
مقایسه با ایران
1- ما در ایران نوعاً نگاه منفی نسبت به بنگاههای بزرگ داریم. به نظرم این نگاه در اوایل انقلاب تحت تاثیر تفکرات چپ مارکسیستی تشدید شد و تا جایی که من اطلاع دارم ما در مبانی دینی منعی برای این نوع بنگاهها نداریم. اوج این تفکر را در قانونی میبینم که در سال 1358 شورای انقلاب برای مصادره اموال کارآفرینان بزرگی مثل خیامیان و خسروشاهی داد (حدود 40 فرد و شرکت) به نظرم این تفکر همچنان در لایه تصمیمگیری کشور رسوب کرده و در فرهنگ عمومی هم دیدگاه خوبی نسبت به شرکتهای خیلی بزرگ وجود ندارد.
2- ما در ایران نتوانستهایم تعادل خوبی بین نقش تنظیمگیری دولت و نقش حمایتی آن داشته باشیم شاید به دلیل اینکه به جای “دولت سکاندار و هدایتگر”، ما بیشتر در ایران “دولت پارو زن و متصدی” داشتهایم.
3- جنگ اقتصادی به سرداران اقتصادی نیاز دارد اما سرداران اقتصادی ما اغلب سوداگران هستند تا بنگاههای تولیدی واقعی.
رضا اسدیفرد- 21 مرداد 1399